رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها اظهار داشت:«حضرت زهرا(س) پناهگاه پیامبر(ص)بود، روحی بزرگ به اندازه تمام تاریخ داشت. فرزندی که زخمهای پیامبر را درمان می کرد و خش وخاشاک را از روی او میگرفت و به او دلداری میداد نقش او به قدری ارزنده بود که پیامبر او را مادر خود نامید. حضرت زهرا(س) در کنار پیامبر در جریانات وحی قرار داشت گرچه به او وحی نمیشد اما جان پاک او محل الهامات پاک الهی بود.»
مراسم عزاداری
شهادت حضرت فاطمه (س) و آغاز به کار نمایشگاه آثار گرافیکی با موضوع حضرت
فاطمه (س) با حضور «سید محمد خاتمی»، «احمد مسجد جامعی»، «محسن
مهرعلیزاده» و جمعی از شعرا و هنرمندان در موزه قرآن برگزار شد.
حجت
الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، در مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا (س)
در موزه قرآن، گفت: «وحی الهی حقیقت نابی راکه نزد مقام مقدس ربوبی بود به
زمین آورد و نزول وحی، کتاب و قرآن نشاندهنده این است که این حقیقت
متعالی است و جنس آن از عالم ماده نیست و به همین جهت برای حقیقت ناب
تعبیر نزول به کار رفته است وحقیقت والا پایین میآید تا متناوب با جهان
مادی گردد.»
وی ادامه داد: «همه جهان ظرفیت دریافت حقیقت را
ندارد و این حقیقت نیازمند مضروف بزرگ و فضای گسترده است تا تحمل پذیرش آن
را داشته باشد و آن جان پیامبران خداست. پیامبر اسلام که آخرین وحی را
دریافت کرد، دشوارترین و سنگینترین آنها را دریافت کرده است. به همین
دلیل است که در تعبیرات دینی ما آمده است که نخستین حقیقتی که خدا آفرید،
نور پیامبر اسلام بود و نخستین حقیقت ذات پیوسته به ذات ربوبی که همان نور
پیامبر اکرم است، به خواست خدا در برهه زمان تجلی پیدا کرد. درست است که
حقیقت وحی یکی است و حرفهایی که پیامبران زدند یکی است اما شرط ایمان این
است که به همه یکسان ایمان داشته باشیم. حقیقت یگانه در درجات مختلف وجود
دارد.»
وی افزود: «درست است که پیامبر ظرفیت این را داشت که چنین
پیامی را قبول کند اما با وجود این پذیرش این پیام به قدری سنگین است که
او را بیتاب میکند و در زمان نزول وحی حالت ویژهای به او دست میدهد.
زمانی که پیامبر بعد از دریافت وحی بیتاب به خانه میآمد، آغوشی گشوده می
شد که تب و تاب او را می گرفت.»
خاتمی با اشاره به نقش حضرت
خدیجه در گسترش فرهنگ اسلامی گفت: «خدیجه زن معمولی نبود، فرد متشخصی بود
که خیلی ها در برابر او کرنش میکردند و اقتدار و قدرت بسیاری داشت و
زمانی که پیامبر را دید او را فردی امین یافت و مسئول کاروانهای خود کرد
و سپس به او دلباخته شد و به همسری او در آمد و وقتی پیامبر مبعوث شد ثروت
و شخصیت خود را نثار او کرد و پناهگاهی شد برای پیامبر که در زمان وحی به
او آرامش میبخشید.»
وی افزود: «اما این پناهگاه زود از دست
پیامبر رفت و دیری از مبعث نگذشته بود که خدیجه درگذشت و سپس ابوطالب نیز
از دنیا رفت و پیامبر تنها و تنها شد و این درحالی بود که وظیفه او هر روز
سختر میشد و خشم سردمداران شرک و کفر هر روز بیشتر میشد. شکنجه پیامبر و
یاران او که انسانهای فرودست بودند به خاطر گرایش به اسلام هر روز بیشتر
میشد و شخص پیامبر از این شکنجهها مصون نبود. روزی نبود که پیامبر به
خانه بیاید و صورت او زخمی و یا پر از خش و خاشاک نباشد و روح او نیز زخمی
بود و به دلیل جنگ روانی که علیه او بود هر روز آزرده خاطر میشد.»
خاتمی
در ادامه گفت: «این روند ادامه داشت تا اینکه خداوند به پیامبر عنایت کرد
و به او دختری داد که پناهگاه او بود. دختر خردسال که زهرا نام داشت روحی
بزرگ به اندازه تمام تاریخ داشت. فرزندی که زخمهای پیامبر را درمان می
کرد و خش وخاشاک را از روی او میگرفت و به او دلداری میداد نقش او به
قدری ارزنده بود که پیامبر او را مادر خود نامید. حضرت زهرا(س) در کنار
پیامبر در جریانات وحی قرار داشت گرچه به او وحی نمیشد اما جان پاک او
محل الهامات پاک الهی بود.»
محمد خاتمی ضمن اشاره به نقش پررنگ
حضرت فاطمه زهرا(س) در مسایل اجتماعی اضافه کرد: «حضرت زمانی که با حضرت
علی (ع) ازدواج کرد و به مدینه آمد موقعیتهای جدیدی پیش آمد. ایشان در
جنگها و در مسایل مختلف نقش ویژهای داشت و با وجود اینکه خود نمیجنگید
اما مسئولیتهای پشت جبهه و ساماندهی مسایل آن مانند تیمار مجروحان و یا
آماده کردن جامعه برای جنگ دیگر بر عهده او بود و در همه مراحل نقش ممتازی
داشت اما آنچه که وی را پیش از همه رنجور کرد در گذشت پدر بود و این مصیبت
آنقدر سنگین بود که وی زیاد دوام نیاورد و به پدر ملحق شد.»
خاتمی
ضمن اشاره به مشکلات جامعه اسلامی بعد از درگذشت پیامبر اسلام گفت: «آنچه
که در مطالعه احوالات حضرت فاطمه زهرا(س) و تاریخ اسلام متوجه میشویم این
است که ایشان بیش از رنجی که به لحاظ عاطفی از هجران پدر میبردند یک درد
معنوی که حاصل روشنبینی ایشان بود آن حضرت را رنجور میکرد. نگاهی به
بعضی از سخنرانیهای ایشان مانند خطبه آن حضرت در مسجد حاکی از نگرانی او
از آینده جامعه اسلامی بود انحرافی که در ابتدا به چشم نمیآمد اما در
آینده ممکن بود کل امت اسلامی را انحراف بکشد. نخستین آنها از بین رفتن
میراث پیامبر بود. 30 سال از رحلت پیامبر گرامی اسلام نگذشته بود که نظام
اسلامی حاکم در آن زمان میل به جاهلیت و تبدیل شدن به امپراطوری ستم پیشه
پیدا کرد و تبدیل به دولتی شد که فقط به ظواهر تکیه میکرد.»
وی
ادامه داد: «در این میان انسانهایی که جانشان عین حقیقت بود، تبعید
میشدند و یا به زندان میرفتند، اراذل و جاهلها سردمدار حکومت و مردم
میشدند، مدارای اسلامی روز به روز کاهش مییافت، فاصله طبقاتی ستم و فقر
هر روز گسترش مییافت اما عظمت اسلام با وجود این موانع سبب نشد که تمدن
درخشان در تاریخ اتفاق نیافتد اما وجود این انحراف روز به روز این تمدن را
کوچکتر کرد و در 5 قرن بعد این انحداد شروع شد و در دوران ما نیز ادامه
دارد و رنج حضرت زهرا(س) از این حقیقت است. آنچه که ما نباید تردید کنیم
این است که حضرت زهرا (س) ناراضی از دنیا رفت چه کسی می تواند بگوید که
زهرا (س) خشنود بود. مگر از پیامبر به جزء حضرت زهرا (س) و دو دختر دیگر
کسی دیگری باقی مانده و مگر پیامبر از امت خود به جز دوستی اهل بیت مزد
دیگری خواسته بود در فراغ او هیچ کس بیشتر از علی (ع) رنج نبرد و مردی که
در مقابل هیچ مشکلی و هیچ دشمنی خم به آبرو نمی آورد در فراق او بی تابان
مرثیهسرای میکرد.»
در این مراسم جمعی از شعرا مانند «عبدالجبار
کاکایی»، «اکبر آزاد»، «ساعد باقری»، «مشوق کاشانی»، «سهیل محمودی»،
«فاطمه سالاروند» و« فریبا یوسفی» و «محمد حسن رجبی»، فرزند «آیت الله
دوانی» اشعاری را در مدح حضرت فاطمه زهرا(س) قرائت کردند